|
|

عملش بود دقیقا همچو نامش ناصر

آگوست  2024 / 7 بدون نظر

هر زمان من می شنیدم خاطراتی از لبان پر زمهر ناصر جنت مکان،
او نصیحت می‌نمود از آنچه در پایان این ابیات بی‌پایان، زجان

*
نگفته سرائی هایی از دلْ نهفته های ابرمرد کارآفرین حاج ناصر جنتی*

*
نوجوانی پی کار و در جوانی، *”مثل مردان بود، رفت“*
*
در پی کسب حلال و غم همسایه، *”مسلمان بود، رفت“*

*
انقلابی که در آن شد، چون به پیکار گذشت
*
غرق در دفاعِ میهن شد، *”که مدیون شهیدان بود، رفت“*

*
باتفاق اخوان، دست به سازندگی کشور زد
*
پی صنعت بگرفت و *”نگفتا پیِ نان بود، رفت“*

*
بعد از آن ساقی گیتی شد و مِی شد، کارش
*
فکر و ذکرش همه شد کارآفرینی، *”با جوانان بود، رفت“*

*
همه ساله حج نمی رفت، ولی سعی و صفا داشت
*
در کنار خادمان کار و صنعت، *”گِرد یاران بود، رفت“*

*
عاشق و دیوانه را پس میزد و بار وظیفه می رُبود
*
با مِناعت طی نموده در طریقت، *”مست جانان بود، رفت“*

*
عملش بود دقیقا همچو نامش ناصر (یاری دهنده)
*
ذکر حق زمزمه می‌کرد، *”همی یاد بهاران (قیامت) بود، رفت“*

*
جمله ی صنعتگران رای به سرداری او میدادند
*
وه به این سردار بی سنگر، *”چو سرباز جوانان بود، رفت“*

*
طول عمرش شد به هفتادو سه سالِ زندگی بس
*
عرض عمرش تاقیامت، *”وقف سالار شهیدان بود، رفت“*

سال نو آمد و صد حیف دگر نیست به گیتی، ناصر
تا ابد یادش گرامی، “*رهرو راه امامان بود، رفت“*

*
روحش شاد یادش گرامی*

سروده محمدرضا وحی



پاسخ دادن

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد. فیلد وب سایت اختیاری می باشد